از امروز یک سلسله بحث هایی رو میخوام شروع کنم که در حقیقت بیان افکار و ایده های خودمه که از زمان نوجوانی و جوانی ذهن منو به خودش مشغول کرده و الان تصمیم گرفتم که اینجا مطرح کنم با این هدف که انشاالله دوستان هم با من وارد این مباحث بشن شاید طرح این مباحث و گفتگو در باره اون منجر به روشن شدن بعضی مجهولات بشه و حداقل از نظرات هم مطلع بشیم لازم به ذکره که این بحث رو در تالار گفتگوی cloob و در بخش فلسفه هم مطرح میکنم که دوستان اونجا هم میتونن وارد بحث بشن اونهایی هم که عضو این کلوب نیستند میتونن توی قسمت نظرات ایمیل خودشونو بدن تا براشون دعوتنامه بفرستم برای شروع لازمه که چند جمله درباره خودم بگم : خیلی خلاصه بگم که من از زمان نوجوانی مغزم بوی قورمه سبزی میداده و یه جورایی بعضی افکار مثل کرم توی اون وول میخوردن به مطالب علمی و مخصوصا نجوم و کشف مجهولات بسیار علاقمند بودم و در این راه هر چه کار سخت تر میشد برام شیرین تر، جذاب تر ولذت بخش تر میشد به مطالعه نمیشه گفت علاقمندم بلکه باید بگم معتادم اون وقتا نویسنده مورد علاقه من ژول ورن بود . یه سری ایده ها در زمینه مکانیک دارم و یه سری فرضیه ها در باب خلقت و جهان که فعلا دومی رو میخوام مطرح کنم البته قصد گنده گویی ندارم چون مال این حرفا نیستم و خیلی کوچکتر از این هستم ولی بعنوان یه انسان که ظاهرا اشرف مخلوقات باید باشه و صاحب یه نعمت بزرگ خدادادی بنام فکر و اندیشه ست فقط میخوام نظرات خودمو بگم بی هیچ ادعایی . شما وقتی به چیزی نیاز دارید و دوست دارید از همه لحاظ مطمئن و اصل باشه برای تهیه اون باید به مرکز اصلی عرضه اون چیز برید و به همین خاطر به نظر من وقتی میخوای چیزی از علم بدونی حالا توی هر رشته ای که باشه مخصوصا علوم ماده و ماوراء طبیعه باید به سرچشمه علوم و مرکز ارائه password علوم مختلف رفت و این مرکز جایی نیست جز قرآن مجید جامع ترین شیواترین و زیباترین کتاب آسمانی . اما در این کتاب همه چیز به رمز نوشته شده ، حالا بعضی از رمزها ساده ولی بعضی هاشون بسیار پیچیده که کشف اونا انشاالله بدست امام زمان (عج) خواهد بود اون ساده ها هم بعضی هاش واسه علما قابل فهمه ولی یه مقداریش هم واسه عوام مفهومه ولی بشرط تعمق در کلمات و آیات . مثلا یه مسئله ای که جدیدا خیلی بحث های داغی در باره ش میشه همین فرضیه خلقت جهان که در بین دانشمندان به پدیده BIG BANG یا انفجار بزرگ مشهوره اینهمه دانشمندان بزرگ با استفاده از پیچیده ترین و مدرنترین تجهیزات پدر خودشونو در آوردن تا بگن خلقت جهان چطور آغاز شده . جهت اطلاع دوستانی که در جریان این موضوع نیستند خیلی خلاصه باید عرض کنم که این پدیده آغاز خلقت جهان رو تعریف میکنه به این صورت که جهان در آغاز به صورت توده غبار کیهانی بوده که در اثر یک انفجار بزرگ که هنوز هم ادامه داره به صورت فعلی در اومده خوب 1500 سال پیش که انسان کمترین اطلاعی از محیط اطراف خودش نداشت در قرآن عنوان شده . ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِیَا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ سپس اراده آفرینش آسمان فرمود. در حالی که به صورت دود بود، به آن و به زمین دستور داد به وجود آئید و شکل گیرید، خواه از روی اطاعت و خواه اکراه! آنها گفتند: ما از روی طاعت میآئیم! سوره فصلت آیه 11
خوب تا اینجا مقدمه بود تا شما با بحثی که میخوام مطرح کنم آشنا بشید حالا بریم سر اصل قضیه .
خداوند در قرآن میفرماید : وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذَابِ وَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ یَوْماً عِندَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ آنها با عجله از تو تقاضای عذاب میکنند، در حالی که خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد، و یک روز نزد پروردگار تو همانند هزار سال از سالهائی است که شما میشمرید. سوره حج أیه 47
َبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ کار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمین، اداره میکند؛ آنگاه [نتیجه و گزارش آن] در روزی که مقدارش آنچنان که شما [آدمیان] برمیشمارید هزار سال است، به سوی او بالا میرود. سوره سجده آیه 5 (365000 =1000*365 ) روز روی زمین
تَعْرُجُ الْمَلاَئِکَةُ وَالرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ فرشتگان و روح، در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی «او» بالا میروند. سوره معارج آیه 4 (18،250،000 = 50000 * 365 ) روز روی زمین
خوب تا اینجای قضیه رو داشته باشید تا بریم سراغ یه مطلب دیگه نمیدونم با فرضیه نسبیت انیشتین چقدر آشنایی دارید ، این فرضیه ابعاد گوناگونی داره که یه بعدش میگه که اگه فرضا ما سفینه ای داشته باشیم که قادر باشه فضای بین ستاره ای رو با سرعت منطقی مثلا سرعت نور طی کنه و بسمت مرکز عالم حرکت کنیم ، هرچه که به مرکز عالم نزدیکتر بشیم سرعت گذشت زمان کندتر میشه برای فهم راحتتر قضیه چرخ یک دوچرخه رو در نظر بگیرید قسمتی که روی زمینه با چه سرعتی حرکت میکنه ولی هرچه به شفت یا میله مرکزی چرخ نزدیک میشیم حرکت کندتر میشه . مثلا ممکنه یک ساعت در مسافت یک سال نوری از زمین به سمت مرکز عالم 45 دقیقه باشه البته من فرمول اونو ندارم و شاید اصلا ارائه نشده باشه که احتمالا همینطوره ولی اگه چنین فرمولی بدست بیاد ، بوسیله این فرمول و با استناد به آیات ذکر شده میشه گفت : 1- که بهشت و جهنم در چه مسافتی از زمین و در کجای عالم قرار دارند .( این دو مکان تا عرش خداوند فاصله زیادی داره و میشه گفت به زمین نزدیکتره ) 2- وجود اقدس ذات الهی در مرکز عالم باید باشه و در نقطه صفر مطلق که گذشت زمان در اونجا معنی نداره و یا در جایی خارج از عالم هستی چون این احتمال هم هست کسی که این جهان رو خلق کرده از بیرون اونو هدایت میکنه 3- فرشته ها هم تا یک محدوده خاصی که هر روزش 50000 سال زمینی ست مجاز به ورود هستندکه اونجا هم تا عرش خداوند فاصله داره چون هم زمان حرکت داره و هم قرآن میگه که هیچکس نمیتونه وجود الهی رو ببینه وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلکِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمّا تَجَلّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسى صَعِقاً فَلَمّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ و هنگامى که موسى به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببینم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى دید! ولى به کوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى دید!» اما هنگامى که پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را همسان خاک قرار داد; و موسى مدهوش به زمین افتاد. چون به هوش آمد، عرض «خداوندا! منزهى تو (از اینکه با چشم تو را ببینم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستین مؤمنانم!» سوره اعراف أیه 143
از مطالب علمی قرآن مطالب دیگه ای هم بعقل ناقص من میرسه که توی پست بعدی میگم فعلا یا حق
مهندسان هخامنشی ۲ هزار و 500 سال پیش با توجه به وضعیت اقلیمی و آب و هوایی، تخت جمشید را برای برپای آیین نوروز ساختهاند.
بررسیها و مطالعات کارشناسان نشان میدهد مهندسان هخامنشی دوهزار و 500 سال پیش با توجه به وضعیت اقلیمی و آب و هوایی، تخت جمشید را برای برپایی جشن نوروز در دشت مرودشت ساختهاند. مجموعه تخت جمشید مجموعهای کامل از سازهها و بقایای مربوط به دوره هخامنشی است که در زمان داریوش اول و در سال 518 پیش از میلاد ساخته شده است. این مجموعه از کاخها، حصارها،بخشهای خدماتی و نظامی مختلف ساخته شده است. نظر «علیرضا عسگری» کارشناس باستانشناسی و سرپرست مطالعات باستانشناسی تخت جمشید : «با توجه به اینکه نقاط مختلف جنوب، شمال، شرق و غرب کشور به دلیل قرار گرفتن نسبت به خط استوا دارای آب و هوای مختلفی است، کارشناسان هخامنشی با بررسی آب و هوا و جغرافیای منطقه ، دشت مردوشت را به عنوان بهترین منطقه برای برگزاری نوروز و ساخت تخت جمشید انتخاب کردهاند.» وی با اشاره به اینکه آب و هوای بهاری همزمان با ماه فروردین به دشت مرودشت میرسد، گفت: «نقش برجستههایی که در تخت جمشید توسط کارشناسان و مهندسان کنده شده به خصوص نقش برجسته هدیهآوردندگان و حمله شیر به گاو همگی نشاندهنده برگزاری مراسمی ویژه در این مجموعه است.» عسگری با اشاره به این که تخت جمشید بهترین نقطه برای برگزاری جشن نوروز است، گفت: «بررسیهای انجام گرفته روی کاخهای مختلف به جای مانده از دوره هخامنشی در همدان، شوش و فارس نشان میدهد که مجموعه تخت جمشید به عنوان پایتخت علاوه بر جنبههای حکومتی مکانی برای برگزاری آیینها هم بوده است.» مجموعه تاریخی و پایتختی تخت جمشید مهمترین پایتخت حکومت هخامنشی است که در استان فارس و در نزدیکی شیراز جای گرفته است.
برخیز کهنوروز است، روز دگریسازیم نو مقدمپیروز است، بر آنهمهپردازیم عطر چمنو سنبل، در بزمگلو بلبل باشد کهدرینمحفل، صد غلغلهبنوازیم بگذار کهبگریزد، سالدیگریخیزد با مهر و مه ایزد، بر شامسیهتازیم کشور اگر از دشمن، مخروبهو بیایمن آباد کنیممیهن، بر همتخود نازیم شادیمبهفرّ هم، بستیمهوایغم اهریمنملکجم، در آتشهبُگدازیم در رزمکهپیدائیم، در بزم، چهشیدائیم بر قلهفردائیم، اوجیمو بر آنبازیم رستیمز بیشو کم، هستیمبهزیر و بم ظلمهمه عالم، یکبارهبر اندازیم آمد طربباران، در قحطیگلزاران بَرّ شد گرهاز یاران، ما کامگر رازیم از عشقاگر مستی، رَستیز همهپستی بر پردهاینهستی، نقشدگر اندازیم
با عرض تبریک سال نو و آرزوی سالی پر از موفقیت و شادکامی برای همه شما دوستان گرامی
سر آغاز جشن ِ نوروز، روز نخست ماه فروردین (روز اورمزد) است و چون برخلاف سایر جشنها برابری نام ماه و روز را به دوش نمیکشد ، بر سایر جشنهای ایران باستان برتری دارد. در مورد پیدایی این جشن افسانههای بسیار است ، اما آنچه به آن جنبهی راز وارگی میبخشد ، آیینهای بسیاری است که روزهای قبل و بعد از آن انجام میگیرد. اگر نوروز همیشه و در همه جا با هیجان و آشفتگی و درهم ریختگی آغاز میشود ، حیرت انگیز نیست چرا که بینظمی یکی از مظاهر آن است. ایرانیان باستان ، نا آرامی را ریشهی آرامش و پریشانی را اساس سامان میدانستند و چه بسا که در پارهای از مراسم نوروزی ، آنها را به عمد بوجود میآوردند ، چنان که در رسم باز گشت ِ مردگان (از 26 اسفند تا 5 فروردین) چون عقیده داشتند که فروهرها یا ارواح درگذشتگان باز میگردند ، افرادی با صورتکهای سیاه برای تمثیل در کوچه و بازار به آمد و رفت میپرداختند و بدینگونه فاصلهی میان مرگ و زندگی و هست و نیست را در هم میریختند و قانون و نظم یک ساله را محو میکردند. باز ماندهی این رسم ، آمدن حاجی فیروز یا آتش افروز بود که تا چند سال پیش نیز ادامه داشت. از دیگر آشفتگیهای ساختگی ، رسم میر نوروزی ، یعنی جا به جا شدن ارباب و بنده بود. در این رسم به قصد تفریح کسی را از طبقههای پایین برای چند روز یا چند ساعت به سلطانی بر میگزیدند و سلطان موقت بر طبق قواعدی اگر فرمانهای بیجا صادر میکرد ، از مقام امیری بر کنار میشد. حافظ نیز در یکی از غزلیاتش به حکومت ناپایدار میر نوروزی گوشهی چشمی دارد:
سخن در پرده میگویم ، چو گل از غنچه بیرونای که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی.
خانه تکانی هم به این نکته اشاره دارد ؛ نخست درهم ریختگی ، سپس نظم و نظافت. تمام خانه برای نظافت زیر و رو میشد. در بعضی از نقاط ایران رسم بود که حتا خانهها را رنگ آمیزی میکردند و اگر میسر نمیشد ، دست کم همان اتاقی که هفت سین را در آن میچیدند ، سفید میشد. اثاثیهی کهنه را به دور میریختند و نو به جایش میخریدند و در آن میان شکستن کوزه را که جایگاه آلودگیها و اندوههای یک ساله بود واجب میدانستند. ظرفهای مسین را به رویگران میسپردند. نقرهها را جلا میدادند. گوشه و کنار خانه را از گرد و غبار پاک میکردند. فرش و گلیمها را غاز تیرگیهای یک ساله میزدودند و بر آن باور بودند که ارواح مردگان ، فروهرها (ریشهی کلمهی فروردین) در این روزها به خانه و کاشانهی خود باز میگردند ، اگر خانه را تمیز و بستگان را شاد ببینند خوشحال میشوند و برای باز ماندگان خود دعا میفرستند و اگر نه ، غمگین و افسرده باز میگردند. از این رو چند روز به نوروز مانده در خانه مُشک و عنبر میسوزاندند و شمع و چراغ میافروختند. در بعضی نقاط ایران رسم است که زنها شب آخرین جمعهی سال بهترین غذا را میپختند و بر گور درگذشتگان میپاشیدند و روز پیش از نوروز را که همان عرفه یا علفه و یا به قولی بی بی حور باشد ، به خانهای که در طول سال در گذشتهای داشت به پُر سه میرفتند و دعا میفرستادند و میگفتند که برای مرده عید گرفته اند. در گیر و دار خانه تکانی و از 20 روز به روز عید مانده سبزه سبز میکردند. ایرانیان باستان دانهها را که عبارت بودند از گندم ، جو ، برنج ، لوبیا ، عدس ، ارزن ، نخود ، کنجد ، باقلا ، کاجیله ، ذرت ، و ماش به شمارهی هفت- نماد هفت امشاسپند - یا دوازده ? شمارهی مقدس برجها ? در ستونهایی از خشت خام بر میآوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک میگرفتند و بر آن بودند که آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانوادهها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشهی نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هوو.رشت (کردار نیک) سبز میکردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها میدانستند.
چهارشنبه سوری، که در همهً شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبهً سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : " زردی من از تو، سرخی تو از من "، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند. تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، در اصفهان چهارشنبه سوری را " چهار شنبه سرخی " نیز می گویند. یکی از دلیل ها و سندهای دیگری که نشان می دهد چهارشنبه سوری از آیین های پیش از اسلام نیست، می تواند این باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار می شود. در گاهشماری قمری آغاز بیست و چهار ساعت یک شبانه روز از غروب آفتاب روز پیش است؛ و چهارشنبه سوری، مانند بسیاری از آیین ها، جشن ها و سوگواری های مذهبی همچون عید غدیر، نیمه شعبان، رحلت حضرت پیامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماری قمری است، در غروب روز پیش برگزار می شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهای عامیانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( یعنی شب چهارشنبه ) به احوال پرسی بیمار نمی روند، و پنجشنبه را عامه " شب جمعه " می گویند. در صورتی که آیین های کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماری خورشیدی است، آغاز بیست و چهار ساعت روز، از سپیده دم و یا از نیمه شب است.
آتش افروختن شب چهارشنبهً آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
نمیدونم شما هم از اعضای اورکات هستید یانه بهر حال واسه اونایی که در جریان کار این سایت نیستند باید عرض کنم که سایتیه که تشکیل شده از گروههای مختلف برای بحث و تبادل نطر و اطلاعات و خلاصه آشنایی و دوستیابی و.......... خوب این سایت چند وقته که فیلتر شده البته واسه بعضی ها چون خیلی ها میدونن که چطور از این بچه بازی های مخابرات عبور کنن حالا یه سایت کاملا فارسی بنام cloob تاسیس شده که همون کار رو انجام میده گه شما هم اگه علاقمند به ارتباط با دیگران باشید میتونید با عضویت در این سایت از امکاناتش استفاده کنید cloob یه سایته برای ارتباط ایرانیا و فارسی زبونا. هدف سایت فراهم آوردن محیطی برای تبادل نظرو بحث در کلوبهای مختلف ، ارائه مقالات مربوط به زمینه های علمی و اجتماعی و ...، آشنا شدن با همکاران و دوستان قدیمی و .... اطلاعات تماس کاربران از قبیل آدرس پست الکترونیک ، آدرس منحصر به فرد اینترنتی ، سرویس دهنده اینترنت و زمان دسترسی به سایت ثبت میشه و در صورت ایجاد مزاحمت برای اشخاص دیگه در اختیار مقامات مسول قرار میگیره.
یکی از شاخه های این سایت "عشق و ازدواج" نام داره. کاربرا می تونن با شناسه خود و به کمک امکانات این سایت برای خود وبلاگ داشته باشند. عضویت در cloob مانند اورکات تنها با دعوتنامه از سوی اعضاء دیگر امکان پذیره . ولی خوب این چیزی نیست که باعث نگرانی شما بشه , احمد که نمرده . شما لب تر کنید تا براتون یه دعوتنامه خاش خاشی دوقبضه سفارشی بفرستم دعوتنامه gmail هم کماکان واسه متقاضیان ارسال میشه آدرس ایمیل توی درخواست فراموش نشه فعلا بای تا شب چهارشنبه سوری و یه پست سفارشی